metallurgydata متالورژی دیتا

متالورژی،نانو،ریخته گری،مدلسازی،جوشکاری،فرج،متالوگرافی،بیومتریال،ایمنی صنعتی،استخراج،عملیات حرارتی،فلزات،مهندسی مواد،خوردگی،دیرگداز

metallurgydata متالورژی دیتا

متالورژی،نانو،ریخته گری،مدلسازی،جوشکاری،فرج،متالوگرافی،بیومتریال،ایمنی صنعتی،استخراج،عملیات حرارتی،فلزات،مهندسی مواد،خوردگی،دیرگداز

metallurgydata       متالورژی دیتا

به لطف خدا،metallurgydata کاملترین و پر بازدیدترین(آمار حقیقی و قابل باز دید)مرجع اطلاعات مواد و متالورژی با بیش از 1300 عنوان ،شامل هزاران متن،کتاب،تصویر،فیلم تخصصی در خدمت شما می باشد.پاسخ به سئوالات و مشاوره رایگان با تجربه20 سال تحقیق و مطالعه در شاخه های مختلف متالورژی.

آماده معرفی طرح ها و واحدهای صنعتی موفق و نو آور بصورت ویدئو و متن در این مجموعه هستیم.

http://kiau.ac.ir/~majidghafouri
09356139741:tel
ghfori@gmail.com
با عرض تقدیر و تشکر از توجه و راهنمایی کلیه علاقمندان
با ctrl+f موضوعات خود را در متالورژی دیتا پیدا کنید

پیامرسان تلگرام: metallurgydata@

بارکد شناسایی آدرس متالورژی
بایگانی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ تکامل ذوب آهن در ایران» ثبت شده است


امیرکبیر برای رواج صنعت در داخل کشور می دانست که نیاز به مواد اولیه دارد. او طی حکمی فرمان داد «هرکس از نوکر و رعیت و اشراف و اعیان» می توانست به استخراج معدنی که خود پیدا کند، بپردازد و تا پنج سال از مالیات دیوانی معاف بود. ماخذ معافیت پنج ساله قانون کلی بود و هر کس مبتکر صنعت تازه ای می شد تا پنج سال در انحصار خودش قرار می گرفت. «امیر اداره امور معادن کشور را به میرزا جبار ناظم المهام سپرد و بهره برداری از معادن آغاز شد. میرزا آقاسی خان معدن مس و آهن قراچه داغ را به راه انداخت و در وهله اول هشت خروار مس خالص تولید کرد. آهن ماسوله گیلان توسط استاد فتح الله به دست آمد. از معدن نانیج مازندران آهن استخراج شد. ماده قطران که در توپخانه مصرف داشت و از قفقاز می آوردند، در رحمت آباد گیلان خوب و زیاد از قدر کفایت ساختند. به تصدیق اهل فن آهن ماسوله و نانیج در نرمی و چکش گیری بر آهن حاجی ترخان۱ امتیاز داشت. مقرر شد بر میزان تولید آن بیفزایند تا مستغنی از خریدن آهن از حاجی ترخان و غیره باشند.
ترقی صنعت آهن و اسلحه سازی نتیجه پیشرفت بهره برداری از همان معادن بود. در شاهرود نیز معدن زغال سنگ یافت شد و حاکم استرآباد خواست به استخراج آن همت گمارد، اما جانشین امیر مانع آمد و اجازه بهره برداری آن را نداد.»۲
او برای استخراج صحیح از معادن، استاد معدن شناس از اتریش استخدام کرد. امیر می دانست چنانچه به سراغ روس ها رود، باید به انگلیسی ها نیز ملتجی شود، به همین دلیل سراغ کشورهای بی طرف و در عین حال دوست ایران رفت.
هنگامی که ناصرالدین شاه به سلطنت رسید از طرف لویی ناپلئون سه دستگاه کوره ذوب فلزات به عنوان پیشکش ارسال شد. امیر دستور داد کوره جدا کردن سرب از نقره، کوره برای آب کردن مس و کوره گداختن سرب که از معدن به صورت خام آورده می شد هر سه راه اندازی شود.
همزمان با راه اندازی و استفاده از معادن، کارخانه های پارچه بافی، شکرریزی، چینی و بلورسازی، کاغذسازی، چدن ریزی و فلزکاری نیز تاسیس شد. برای بافتن پارچه های پشمی، امیر درصدد برآمد ماشین آلاتی را خریداری کند.
ماشین ها در آن زمان در اروپا به قوه بخار کار می کردند و امیر درصدد بود کارخانجاتی را خریداری کند که با نیروی اسب یا آب به گردش درمی آیند.
در آن زمان پارچه های آلمانی و بلژیکی به فراوانی وارد کشور می شد و انگلیسی ها نیز از بازار پارچه ایران بهره های زیادی می بردند. انگلیسی ها حاضر به فروش کارخانه و آموزش ایرانیان و ارسال متخصص نشدند و امیر ناگزیر به اتریش و آلمان رو آورد و از آنان خواست بافت ماهوت را به ایرانیان آموزش دهند.
با رد درخواست امیر از سوی انگلیسی ها، او شش تن از صنعتکاران ایرانی را به روسیه فرستاد تا در رشته های گوناگون تحصیل کرده و فن بیاموزند و دو تن را نیز به عثمانی روانه کرد تا در اسلامبول، حریربافی بیاموزند و از آنجا که در کاشان این کار رواج داشت آن دو تن از اهالی کاشان انتخاب شدند.
آقا رحیم اصفهانی در کاغذسازی، کربلایی عباس در بلورسازی، کربلایی صادق در چدن ریزی، کربلایی احمد در تصفیه شکر و قندسازی، مشهدی علی در نجاری و اسباب چرخ سازی و آقا عبدالله در شماعی برای آموزش روانه روسیه و تحت سرپرستی حاجی میرزا محمد تاجر تبریزی مشغول به کار شدند.
آقا رحیم اصفهانی در تهران کارخانه بلورسازی برپا کرد و در محله پایین دروازه اصفهان کاغذگرخانه. حاجی میرزا محمدتاجر در ساری کارخانه شکرریزی و چدن سازی و چیلانگری و نجاری را دائر کرد.
علاوه بر راه اندازی کارگاه های فوق، کارخانه ریسمان ریسی در تهران به طول و عرض ۶۰ ذرع در چهار طبقه راه اندازی شد. کارخانه چلواربافی بین راه تهران به شمیران ساخته شد. این کارخانه در خیابان بهار فعلی یعنی در اراضی بالادست خندق شمالی تهران شروع به کار کرد و قبل از نامگذاری خیابان بهار به دلیل سکونت ملک الشعرای بهار در این خیابان به خیابان چلواربافی مشهور بود. کارخانه حریربافی در کاشان ساخته شد و دو کارخانه شکرریزی در ساری و بارفروش غبابلف که شکر مازندران را تصفیه می کردند، قند و شکر سفید را به بازار داخلی روانه ساختند.
استاد عبدالحمید قناد، نمونه ای از شکر تصفیه شده را به تهران فرستاد. به دلیل مرغوبیت کشت نیشکر توسعه یافت و میزان تولید آن ماهی ۱۰ خروار قند سفید بود. امیر شکر مازندران را بهتر از شکر سفید هندی خواند و دستور داد در خوزستان نیز نیشکر بکارند و شکر سفید بسازند.
دو کارخانه بلورسازی و چینی سازی در تهران و قم راه اندازی شد و محصول کارخانه قم در ابتدا مطلوب نبود و نمونه خارجی بیشتر مورد پسند بود. امیر دستور داد در محله ارک استادان چینی ساز کارخانه ای بسازند و پس از چندی «بلور دارالخلافه» به درجه امتیاز رسیده و خیلی سفید و صاف. لاله و مردنگی و گیلاسی که ساخته شده است، قریب به آن است که مثل بلور ممالک فرنگ به نظر آید.
امیر توجه خاصی به صنایع نظامی داشت و کارخانه های تفنگ سازی و باروت کوبی و دیگر ادوات جنگی را توسعه بخشید و توجه خاصی به منسوجات داشت و شال امیری شهرت خاصی یافت و صنعت ابریشم کیفیت و کمیت زیادی پیدا کرد. قبل از آنکه به توجه امیر به صنایع جنگی بپردازیم، بد نیست راجع به شال امیری و سرقلیان های ساخت قم اشاره ای کنیم.۳«وقتی امیر با موکب همایونی از اصفهان به طرف تهران می آمدند، در قم توقفی کردند. در آن زمان قلیان بلور از انگلیس می آوردند و یکی پنج تومان می فروختند و نهایت آب و تاب و صفا و بها داشت و اعیان به آن قلیان ها مجلس خود را باشکوه می داشتند و مباهات می کردند.
هنگام توقف به قم، کوزه گران، قلیان سفالی ساخته به حضور آوردند و سرهای گلی بر آن گذاشتند که همان قلیان ها را چاق کنند و در مجلس آرند و استعمال آن دور از سلیقه نیست. به همین یک سخن، روز دیگر در هیچ مجلس قلیان بلورتراش انگلیسی دیده نشد. همگی بنا به متابعت او عادت خود را بر شرب قلیان های سفالی قرار دادند و رفته رفته این کار شیوع یافت و کنون کار به جایی رسیده است که اعیان و اشراف و غیر هم به هر جا که وارد می شوند، امر به آوردن قلیان کوزه سفالی کرده و از روی حقیقت آنها را بهتر از قلیان بلور و چینی می دانند.
قیمت قلیان بلور و چینی خارجه در ایران تنزل کرده، کنون در همه جا قلیان سفال استعمال می شود و قلیان های سفالی لعاب دار ساده و برجسته که الوان گوناگون دارد، در این زمان نهایت مرغوبی و امتیاز را دارند و جمعی به کسب همین کار اشتغال داشته، گذران می کنند.»۴ قرار امیر چنان بود: آنچه اشیای غیر در محروسه معمول است موقوف بدارند مگر سه اشیا: اول پوست بخارا، دوم شال کشمیری، سوم خز.
و امیر دستورالعمل شال فرمودند. لکن به این قواعد که وعده انعام زیاده از حد شد و بعد به وعده التفات امیری کمال دقت کردند. همان که ارسال حضور امیرکبیر نمودند، در زمان حضور التفات های کثیری در حق ایشان مرحمت شد. لکن قرار بر این شد که اگر روز به روز شال صنعت خود را زیاده کردید و این نمونه را که نزد من است بهتر از این به عمل آوردید روز به روز انعام زیاده دارید. اگر چنانچه از نمونه پست تر شد، مورد مواخذه می باشید چنانچه در آن مدت روز به روز ترقی داده که شال امیری موافقت کرد با شال کشمیر.»
«اقتصاد ناسالم ایران، خاصه باز بودن دروازه های کشور به روی کالای فرنگی، موجب خارج شدن طلای ایران شده بود. برای خرید متاع اروپایی فقط طلا می باید داد. امیر صدور طلا را ممنوع کرد ولی به طور قاچاق از راه ترکیه و هند صادر می شد... البته این سیاست مورد پسند روس و انگلیس نبود.شیل (سفیر انگلیس در ایران) ضمن بحث راجع به پیشنهاد امیر در بنای کارخانه پارچه بافی می نویسد: به امیر نظام خاطرنشان کردم که نقشه ایجاد کارخانه، آزمایش پرخرجی است و بهتر این است که پارچه فرنگی را به بهای ارزان تری وارد کند. به این نکته گوش نداد، گفت: تاسیس کارخانه داخلی دست کم این فایده را دارد که هر پولی که صرف آن شود، در خود مملکت می ماند و بیرون نمی رود. در صورتی که حالا برای تهیه پارچه باید شمش طلا داد.»۵
پی نوشت ها:
۱- حاجی طرخان، بندری در روسیه (لنکران) که بسیاری از کالاهای روسی از طریق این بندر وارد ایران می شد. نام این بندر در محاوره عامه هشترخان بود و به آرد مرغوبی که از روسیه به ایران می آمد، آرد هشترخانی می گفتند.
۲- امیرکبیر و ایران، ص ۳۸۸
۳ و ۴- اسناد و نامه های امیرکبیر، صص ۲۷۰ و ۲۶۶
۵- امیرکبیر و ایران، صص ۴۰۳-۴

مجید غفوری