در تمدنهای قدیم در سرزمین فراعنه، بینالنهرین، ایران، هند و چین توجه بهتر زیورسازی در میان عام و خاص به تناسب رواج داشته است و گواه این مطلب زینتآلاتی است که در کاوشهای باستانشناسی بهدست آمدهاست. جای کمال دقت و بررسی است که، شکل و نوع استفاده از زیورآلات تقریبا از قدیم تاکنون تغییری نکرده است هنوز هم زیورآلات به اشیایی اطلاق میشود، که برای آویختن به گردن، گوش، بستن بر مچ و بازو و در بانوان در تزیین مو و . . . . بهکار میرود.
به نظر میرسد که مس اولین فلزی است که بهطور خالص و طبیعی و جدا از مواد معدنی مورد استفاده بشر قرار گرفته است. در حدود چهار هزار سال ق.م پیش از کشف طلا و نقره؛ اشیا و زیورآلات مسی ساخته شدند که چکشکاری شده بودند. در حدود 2500 تا 1500 سال ق.م با کشف قلع و ترکیب آن با مس ماده جدیدی با همان خواص مس تولید شد و از این دوران عصر مفرغ آغاز شد.نمونه ای از تدفینهای پیش از اسلام-شوش:
با توجه به آثار یافت شده در لرستان میتوان دریافت که در این دوران فلز را داخل ماسه یا سفال ریختهگری مینموده اند و سپس چکشکاری میکردند. آهن در هزاره سوم ق.م شناخته شده بود ولی بهعلت اینکه چکشکاری آن سخت بوده و دیرگداز نیز بوده و به سختی تغییر شکل میداد ، زیاد مورد توجه نبود تا اینکه در حدود 1500 تا 550 سال ق.م با کشف تبدیل آهن به فولاد جایگاهی در فلزکاری برای خود یافت . از آهن اسلحه، زیورآلات و دیگر ابزارساخته شدند .
طلا و نقره در حدود 2500 ق م کشف شدند که بعلت نرمی و دوام و فساد ناپذیری و هم اینکه یافتن سنگ طلا بسیار سخت و نادر بود، برای ساخت زیور آلات و دیگر اشیا زینتی استفاده می شد. حکاکی روی فلز از حدود 800 سال ق. م رایج شده است. اشیایی از این دوران در « سرخ دم » لرستان یافت شده است . از نمونه آثار یافت شده هزاره اول ق م در ایران میتوان به جام مارلیک اشاره کرد که از طلای ناب میباشد.
گیرشمن، در کتاب ایران از آغاز تا اسلام مینویسد: در دوره مادها از معادن طلای اطراف همدان بهرهبرداری میشده است. ویل دورانت در جلد اول کتاب مشرق زمین گاهواره تمدن از گفتار G.HAUART نقل میکند:
در کورههایی که این قوم (مادها) برای سکونت خود انتخاب کرده بودند مس، آهن، طلا، نقره، سنگ مرمر و سنگ های گرانبها بهدست آوردند. از گفتار استرابون، جغرافینویس یونانی نقل شده که در ایران، طلا، نقره، مس، آهن، سرب و زرنیخ استخراج میشده و بیشتر از ناحیه کرمان به دست میآمده است.
در دوره هخامنشی مرصعکاری و آبکاری رواج یافت و بیشتر روی طلا، نقره و برنز کار میشده است، در زمان هخامنشی برای ساخت فرم و شکل اشیا از دو شیوه ریختهگری، قالبریزی و چکشکاری استفاده میشده، انواع فلزاتی چون مفرغ، طلا، نقره و آهن در این دوره از مناطق مختلف برای تخت جمشید آورده میشد، که حاکی از استفاده زیاد از اشیای فلزی و هنر قلمزنی با نقوش بسیار زیبای هخامنشی است که عبارتند از طوقگردن، سینه بند، گوشواره و...
در دوره سلوکیها، سکه را با دستگاه پرسدستی میساختند، فلزکاری در دوره ساسانی پیشرفت زیادی کرد. اشیا آن دوران ریختهگری میشده و سپس چکشکاری و بعد با چرخ، تراش میخوردهاند و بعد از آن حکاکی یا قلمزنی میشدهاند.
بنا بر عقیده برخی از باستانشناسان، جنوب شرق ایران بهویژه بلوچستان یکی از نقاطی است که بر سر راه مهاجرت نخستین گروههای انسانی از آفریقا بهسوی جنوب شرق آسیا قرار داشته و از این روی یکی از مناطق مهم و کلیدی جهت تحقیق درمورد شکلگیری نخستین جوامع انسانی بهشمار میرود. در منطقه بلوچستان و سیستان و دشت قزوین، آثار کورههای ذوب فلز که شاید قدیمیترین کورههای ذوب فلز در جهان باشند دیده شده است. پیدایش عصر مس در ناحیه بینالنهرین به واسطه معادن موجود در بلوچستان بوده، زیرا در سرتاسر بینالنهرین ناحیهای یافت نمیشود که دارای معدن مس باشد، ولی عصر مس در بینالنهرین پدید آمده است و اما سرتاسر بلوچستان از نصرتآباد تا چابهار معادن خیلی قدیمی که مس از آنها استخراج میشده، وجود دارد و در جالوان(جهلوان)معدن طلا ونقره یافت میشود. مس از طریق دریا به سومر حمل شده و به شهرهایی از قبیل اور و غیره برده میشد. به مرز و ذوب مس و ریختهگری و صنعت قالبسازی و ساخت مجسمه سفالین توسعه یافت. این فن در طول جاده جنوبی تا سیستان کشیده شد و از آنجا به سرزمین بلوچستان و دره سند سرایت کرد. عهد مفرغ در ایران سابقهای تا حدود دو هزار سال پیش از میلاد دارد. از بررسیهای باستانشناسی در درهسند و غرب آن در بلوچستان، ویرانههای تعداد زیادی از قرارگاهها را متعلق به عصر مفرغ پیشین، نشان میدهد که میتوان برای توصیفشان واژهی شهر را به کار برد؛ درکاوشهایی که در شهر سوخته (شهر سوخته نام مهمترین محوطه ی باستانی استان سیستان و بلوچستان است که در 65 کیلومتری راه بین زابل و زاهدان قرار گرفته)انجام گرفته اشیا منقول فراوانی پیدا شده است از جمله اشیا زینتی که بیشتر با سنگهای نیمه بهادار وارداتی چون سنگ لاجورد، عقیق و فیروزه از معادن دوردست به شهر سوخته وارد میشد. به عنوان مثال در یکی از قبور کاوش شده که متعلق به زنی 30-35 ساله می باشد 81 شی اهدایی پید ا شده که علاوه بر ظرفهای سفالی و اشیا دیگر؛ 4 مهره طلا و 137 مهره از جنس کوارتز، عقیق، فیروزه، لاجورد، کالسادونی و سنگ آهک اجزای یک گردنبند این تدفین میباشد که همراه دستبندی ساخته شده از 20 مهره دیگراز جنس کالسادونی، فیروزه و صدف لوازم تزیینی کامل این زن بودهاند.
ویل دورانت مینویسد: دکتره. فرانکفورت در سال 1932 میلادی (1311 هـ . ش) در ویرانههای یک دهکده بابلی ـ ایلامی در تل اسمار کنونی، مهرهها و مهرها سفالی را از زیر خاک درآورد که به نظر او آنها را در حدود 2000 سال قبل از میلاد، از موهنجودار و به آنجا بردهاند. دکتر هال معتقد است که سومریان فرهنگشان را از هند گرفتهاند، ولی هم سومریها و هم هندیان آغازین را از یک اصل و فرهنگ مشترکی میداند که در بلوچستان بوده است. بنابراین میتوان گفت، که هندیان و سومریان فرهنگ خود را از بلوچستان گرفتهاند، و نه تنها این سرزمین با تمدن نواحی باستان واقع در غرب در ارتباط بوده بلکه با تمدن پیش از تاریخ نواحی شرقی نیز هماهنگی داشت و در حقیقت بلوچستان واسطه تمدن قدیم شرق و غرب نیز بوده است.
زیورآلات همیشه هم زیبنده اندام و جامه بوده و هم نشان حشمت و آبرو. زینت آلات مهمترین مایملک زنان ازدواج کرده بوده و هست که به عنوان بخشی از بهای عروسی آنها توسط خانواده داماد به عروس داده میشد. زیورآلات سنتی بلوچستان همیشه بر اساس سفارش ساخته میشود و به دلایل اقتصادی، در روستاها کمتر میتوان زیورآلات را به صورت آماده یافت. در ساختهها و سفارشات روستایی نقره بیشتر به کار میرود ، حال آنکه در شهرها طلا رایجتر است و وسیلهای برای سرمایهگذاری بهشمار میرود. گذشته از طلا و نقره؛ آمیزههای (آلیاژ) فلزی و مهرههای پلاستیک به رنگ طلایی و فیروزهای نیز اغلب به کار میرود. یاقوتهای مصنوعی هم از رنگ صورتی روشن تا سیر خواستاران بسیار دارند، مروارید مصنوعی و سنگ سفید در جاهایی که مروارید در دسترس نباشد؛ معمول است. گاهی اوقات کهربا نیزمشاهده میشود. از میان سنگهای ویژه زینت آلات، فیروزه مصرف بیشتری دارد چون در خراسان معدن آن یافت میشود. منظور از زیورآلات سنتی در بلوچستان، زینت آلات سنتی شهری، روستایی و مردم چادرنشین بلوچستان میباشد، که بهعنوان یک منطقه فرهنگی در نظر گرفته شده است. برای تزیین این زیور آلات علاوه بر نصب انواع سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی از نقشها و نگارههایی استفاده میشود، که توسط هنرمند بر روی زیور کندهکاری و حک میشود، نقش و نگارها هویت فرهنگی یک قوم را مشخص میکنند. گاهی این نقشمایهها، نمادها با مضامین خیر و مقدس و زمانی نیز موضوعات شر و نامبارک میباشند. به همین دلیل نقش وسیلهای برای مطرح کردن موضوعی خاص است. بدن انسان و وسایل کاربردی او، اولین سطحی بودند که نقش بر آنها رسم شد برای این کار از خطوطی یادی گرفت که در طبیعت دیده بود. این نقشها از خطوط محیطی شکسته کوهها، خطوط نرم و منحنی امواج دریا و خطوط عمودی درختان الهام گرفته شد. نقوش کمالپذیر یا شکلپذیر بوده و فناپذیر نیستند نقوش در طول تاریخ در حال زایش بودهاند ولی همیشه در شکل ثابتی باقی نمیمانند و دچار تحول و تغییر میشوند. بر روی هم خاستگاه نقش و نگارهای عامیانه بلوچ را میتوان در مفاهیم زیر طبقهبندی کرد.
ذهن و تخیل: هنرمند عامی بلوچ بیشتر به آفرینشهای ذهنی خود توجه دارد چه بسا نقشهایی را میآفرینند که صاحب آن نقش را در عمر خود به چشم ندیده است. یکی از این نگارهها، طاووس نام دارد.
گلها و گیاهان: بلوچ حتی گل را در خیال و ذهن میبیند در محیط پیرامون او گل نیست و حداقل در اول یا آخر نام اعضای خانوادهاش یک گل چسبیده است. بیبیگل، ماهگل، گلخاتون، گلپری، گلناز و … گل بلوچی از خطوط هندسی شکل میگیرد. چند مربع، چند مثلث، چند مستطیل، چند لوزی در کنار هم گل میسازند.
عناصر طبیعت مثل ماه و خورشید (نقوش متاثر از مناظر طبیعی): این عناصر برگرفته از عوامل طبیعی است. یکی از قدیمیترین عناصر طبیعت که در میان اقوام بردی پوشیده میشد «ماه» است. بزکوهی با شاخهایی بزرگتر از اندازه محصول «شبیه هلال ماه» به عنوان نماد ماه ترسیم شده که گاه فقط شاخها بهعنوان نقش نمادی آورده میشد. معمولا در قرآن به چیزهای مهم قسم یاد میشود که خورشید و ماه از آن جمله هستند چرا که جزر و مد و دریا، محاسبه روز، ماه و سال، نورافشانی و ایجاد حرارت، فرش بادها، رشد گیاهان و سبز بودن آنها و … همه از وجود آنهاست یکی دیگر از مناظر طبیعی که انسانها هر شب آن را رویت میکنند، ستارگان هستند نقشی را در زیورآلات به نام ستاره مشاهده میکنیم که از دو مثلث روی هم قرار گرفته بوجود آوردهاند .این نقوش به صورت 7-8 یا زیکزاکی به طور گسترده در زیورآلات مورد استفاده قرار میگیرد.
پرندگان: وجود پرندگان در زندگی آدمی بسیار اهمیت دارد آدمی از گذشت و تخم پرندگان مثل مرغ، اردک و بوقلمون استفاده میکند. و از پرندگانی چون قناری و بلبل و پرندگان شکاری مثل عقاب برای نفس و سرگرمی استفاده میکند. هنرمند بلوچ بیشتر از نقوش پرندگانی همچون کبک، طاووس و مرغ بهره گرفته است. برخی پرندگان مانند کبوتر سفید، نشانه راز آلود روز و روشنایی و کلاغ سیاه نشانه رازآمیز شب و تاریکی شمرده میشود.
خزندگان: مار جانوری است از راسته خزندگان با بدنی نرم و استوانهای که در موقع استراحت دور خود چنده میزند در مسافت پادیک و چوری مستقیماً از فرم بدن مار الهام گرفته شده است.
آبزیان: ماهی جانوری است خونسرد و همیشه در آب زندگی میکند. هنرمند بلوچ ماهی را به صورت اشکال انتزاعی و مجرد در تزیینات به کار برده است.
در دوران معاصر شیوه ساخت زیور آلات چندان تغییری نکرده است و همچنان برای ساخت زیور آلات از همان روشهای سنتی استفاده می شود ،همانطور که در قسمت تاریخچه گفته شد؛ در گذشته هم برای ساخت ابزار و زیور آلات مانند هم اکنون از روش ذوب، ریختهگری، چکشکاری، پرس ورقههای فلزی بهوسیله دستگاه پرس، استفاده از انواع قالبها و در نهایت حکاکی استفاده میشده است. عمده تفاوت در کار ساخت زیور آلات به تجهیزات کارگاهی باز میگردد، امروزه به جای کورههای بلند خشتی، از کورههای گازسوز و به جای قالبهای گلی و سفالی از قالبهای فلزی و چوبی و به جای دستگاه پرس دستی از دستگاه پرس برقی استفاده میشود. در حال حاضر برای تهیه زیورآلات سنتی که در کارگاههای کوچک محلی ساخته میشوند، طلا با عیار 24 مورد استفاده قرار میگیرد. اکنون تولید جواهرات نقرهای در بلوچستان متوقف شده است و امروزه کار نقرهکاران به کارهای مرمت(تعمیر) مختص میشود. برای ساخت زیورآلات از شمش طلای آماده و یا از زیور آلات شکسته و خرد شده مشتریان استفاده میشود. طلای مزبور پس از خرد شدن ذوب شده و بهوسیله قالب ریجه به صورت شمش در میآید،
شمشها برا ی پتر شدن؛ چکشکاری شده و از دستگاه نورد (چرخ زرگری) عبور داده میشود.
پس از این مرحله بسته به نوع زیور، ورقه طلا به وسیله قالب مناسب فرم داده میشود و سپس الحاقات، برای اتصال زیور به لباس یا بدن ویا اضافه کردن تزیینات مانند برگ، پلوک، گلدانه و ... بهروی آن نصب میشود.
برای نصب نگین ابتدا محلی که نگین بر روی آن قرار گیرد را متناسب با نگین سوراخ میکنند و برای محکم و ثابت ماندن آن مفتولهایی در محل سوراخ (پشت کار) با لحیم جوش داده میشود، در این مرحله پرداخت زیور بهوسیله فرو کردن آن در ترکیب نشادر و شوره برای از بین بردن تیرگیهایی که بر اثر حرارت بهوجود آمده، انجام میگیرد.
سوراخکاری برا ی نصب نگین
پس از پرداخت، تراشکاری تزیینی بهوسیله مغار بر روی زیور انجام میشود. نگین را که معمولا فیروزه یا یاقوت است مطابق سفارش مشتری یا بنابر سلیقه زرگر در جای خود قرار میدهند و قسمتی از طلا را که مانند دیوارهای است، روی نگین بر میگردانند تا در جای خود محکم شود به این نوع برگرداندن اصطلاحا پل میگویند.
نگین گذاری
در پایان زیور ساخته شده را درون ظرف مسی که در حال جوشیدن است قرار داده و مقداری پودر شوینده به آن میافزایند، سپس با خاک اره آن را خشک میکنند.
انواع زیورآلات مورد استفاده در استان سیستان و بلوچستان:
باهوبند(موزیبری)Bahuband-Muzibri: که به بازو بسته میشود و جنس آن از نقره میباشد، حالت لولهای شکل دارد که بر سطح آن نقوش ساده همچون ساقه و برگ نقش میشود.
ابزارهای مورد استفاده در ساخت زیورآلات عبارتند از:
ابرک یا طلق نسوز: صفحهای از جنس میکا به قطر نه سانتیمتر دانهها(گلها) روی این صفحه چیده میشود و در برابر حرارت مقاوم میباشد.
انبر: نوعی انبر چدنی است، که دارای دو بازوی بلند میباشد وجهت برداشتن بوته نسوز کوره زرگری و ریختن مواد مذاب داخل آن ریجه استفاده میشود. انبرها در دو اندازه کوچک و بزرگ در کارگاه زرگری کاربرد دارد.
برمه: متقب درودگری باشد که با آن چوب و تخته سوراخ میکنند. وآن را ماهه و مته نیز گویند. برمه تشکیل شده است، از یک محور فلزی که یک سر آن به سر مته منتهی میشود. محور فلزی بر یک مفتول چوبی که دو سر آن بهوسیله نخ به انتهای سر دیگر محور فلزی متصل شده است، عمود شده با چرخاندن مفتول چوبی به در محور فلزی و تکرار این عمل سطح کارتوسط برمه سوراخ میشود.
بوته نسوز ( کولو): ظرفی است کاسهای شکل از جنس مواد نسوز در اندازههای مختلف، که درجه حرارتهای بالا را تحمل میکند. طلا را جهت ذوبکردن درون بوته نسوز ریخته و در کوره میگذارند .
پرس مکانیکی: دستگاه پرس مکانیکی موجود در کارگاه زرگری مانند نمونههای موجود در بازار میباشد.
جوت انبر:همان دم باریک است و در کارگاه زرگری از آن استفاده میشود.
چکش: از نوع چکشهای رایج در بازار میباشد و در اندازههای مختلف در کارگاه زرگری موجود است. در اصطلاح بلوچی به چکش پودینه گفته میشود.
چمودو( چمتو):همان پنس میباشد، ولی با شکلی متفاوت با پنسهای رایج در بازار. در کارگاه زرگری پنسها در اندازههای مختلف کاربرد دارند.
دریل برقی: دستگاهی است از نوع دریلهای برقی موجود در بازار که جهت سوراخ کردن قسمتی از زیور آلات در جاهایی که لازم باشد استفاده میشود.
ریحه ( ریچه): از یک حجم مکعب مستطیل شکل و یک دسته تشکیل شده است و جنس آن از چدن میباشد. اندازههای ریجه متفاوت میباشد، و رایجترین نوع آن ریجهای است حدودا به طول 32 سانتیمتر وعرض 8 سانتیمتر. یک طرف ریجه توسط یک دیواره طولی به دو قسمت مساوی و طرف دیگر به چهار قسمت در اندازههای مختلف تقسیم شده و هر کدام جهت شکل دادن شمس طلا برای ساخت نوع خاصی از زیورآلات در نظر گرفته شده است.
سرایی: قلمهایی هستند از جنس چوب و فلز که از ارتفاع حدودا 7 سانتیمتر متغیر میباشند و یک سر آنها کروی شکل میباشد. کاربرد آن به این صورت میباشد که سر کروی شکل قلم بر روس ورقه طلا که روی سنگالی قرار گرفته، گذاشته میشود و بهوسیله چکش به آن ضربه میزنند، تا از حالت مسطح به شکل کروی تغییر یابد.
سندان: پایهای است از جنس فولاد، که صفحه مسطح آن جهت قراردادن مفتول و یا شمش طلا بر روی آن و تافتهکردن یا پترکردن مرحله فرمگیری و یا نرم شدن آنها بهکار میرود.
سنگاتی:وسیله ایست که شکل ظاهری آن مانند مکعب مستطیلی چوبی و یا فلزی میباشد. در چهار وجه سنگاتی حفرههایی به شکل نیمدایره در اندازههای متفاوت جهت محدبکردن ورقههای طلا تعبیه شده است. این ورقههای طلای محدبی شکل در ساخت زیورآلات بهکار میروند. نوع چوبی سنگاتی به این جهت استفاده میشود تا بر روی سطح نیمکره هیچ اثری در ضربه زدن به آن ایجاد نشود. نوع دیگر سنگاتی علاوه بر حفرههای نیمدایرهای شکل، شیارهایی هم بر روی آن قرارگرفته است که جهت خم کردن مفتول طلا بهکار میرود.
سنگ سمباده: از نوع سنگ سمبادههای موجود در بازار میباشد و از آنجایی که دارای سطح زبری است جهت ساییدن فلزات از جمله ورقه طلا استفاده میشود سنگ سمباده دو نوع میباشد : نوع قرمز رنگ آن جهت تیز کردن قلم استفاده می شود و نوع سفید رنگ آن زواید کوچک روی قلم را از بین برده و نرمتر از نوع قرمز رنگ آن میباشد.
سوهان: از نوع سوهانهای موجود در بازار میباشد، که در انواع مختلف جهت صاف کردن سطوح زیورآلات بهکار میرود. به عنوان مثال جهت صافکردن زنجیر کید مورد استفاده دارد.
سیم چین :از نوع سیم چینهای رایج در بازار میباشد، در کارگاه زرگری جهت قطع کردن مفتول طلا در هر اندازه استفاده میشود.
شبنم ( دستگاه فرز): دستگاه شبنم موجود در کارگاه زرگری مانند نمونههای موجود در بازار میباشد.
قالبها:
قالب تبیه نوعی قالب است که در داخل دستگاه پرس قرار میگیرد و نقش تبی بر روی آن حک نموده است با گذاشتن ورقه طلا روی آن و قرار دادن آن در دستگاه پرس، نقش آن روی ورقه طلا بهصورت مشبک میافتد. تبی در ساخت کید بهکار میرود.
قالب چوری: نوعی قالب است که بیشتر در ساخت یک نوع دستبند قدیمی به نام چوری کاربرد داشته است. از یک حجم مکعب مستطیل فلزی تشکیل شده، که بر روی آن شیارهایی تعبیه شده که هر کدام نقش خاصی را داشته با گذاشتن مفتول طلا و یا ورقه طلا داخل آن و ضربه زدن به آن، نقش قالب را به خود میگیرد.
قالب تایی ( دایی): دو قالب مثبت و منفی است. نیمی از طرح زیور روی آن بهصورت برجسته حک شده و ورقه طلا جهت پرس شدن در دو مرحله داخل آن قرار میگیرد.
قالب گلهای انگشتر وخال بینی: قالبی است فلزی که نقشهای مختلف بر روی آن حک شده. با گذاشتن ورقه طلا بر روی قالب و ضربه زدن به آن ورقه طلا نقش قالب را به خود میگیرد.
قلم لپو: قلمهایی هستند قلزی که از ارتفاع حدود 5 سانتیمتر متغیر میباشند. سر قلم لپو که در اندازههای مختلف میباشد دارای فرم چند وجهی است.
قیچی اندازهگیر: این نوع قیچی مفتول طلا را در اندازه دلخواه قطع میزند. لازم به ذکر است اندازه قطع زده شده توسط این قیچی حداکثر حدود 2 سانتیمتر میباشد.
قیچی دانهچن: نوع دیگری از قیچی میباشد که مفتول طلا را در اندازه حدود یک میلیمتر قطع میزند.
کاسه شتشوی زیورآلات: از آنجایی که بعد از اتمام ساخت زیورآلات، آنها را در کاسه میشویند در نتیجه کاسهها باید از جنسی باشند که در مقابل اسید و دیگر مواد شیمیایی از خود واکنش نشان ندهد.
کوره
زرگری: محفظهایی است استوانهای شکل از جنس چدن که دیواره داخلی آن با
آجر نسوز پوشیده شده است. قطر دهانه این محفظه در حدود 25 سانتیمتر و
ارتفاع آن 35 سانتیمتر میباشد. بوتههای نسوز درون این محفظه و در میان
آجرهای نسوز قرار میگیرد تا طلای درون آن ذوب گردد. کوره از یک پیت حلبی و
دم تشکیل میشود. در بعضی از کارگاهها از بشکه به عنوان کوره استفاده
میشود.
دستگاه دم برقی: دستگاهی است برقی که هوا را با فشار وارد
کوره میسازد. این دستگاه توسط لولهای به کوره متصل میباشد و باعث جهت
دادن به جریان گاز در مسیر لوله میشود.
مشعل گازی: شامل شلنگی است که یک سر آن به کپسول گاز و سر دیگر آن به سر مشعل متصل است. بهوسیله مشعل میتوان فلزات را حرارت داد.
انواع
کد (قد): در کارگاه زرگری هر نوع اندازهگیر را در اصطلاح بلوچ کد گویند.
از انواع کد و موارد مصرف آن میتوان به شرح زیر نام برد:
جهت اندازهگیری ضخامت و قطر ورقه طلا.
جهت اندازهگیری قطر صحفه دایرهای شکل در لپو.
جهت اندازهگیری ارتفاع مفتولها.
جهت اندازهگیری محیط حلقهها.
لازم به ذکر ساخت ضخامت و مفتولهای فلزی را بر حسب واحد گیج مشخص میکنند.
کدی
پیچ: میلهای است که یک سر آن بهصورت حلقه درآمده که بهعنوان دستگیره
محسوب میشود. مفتول طلا چندین بار به دور این میله پیچیده میشود تا به
انتهای میله برسد. در نهایت مفتول طلا که به صورت مارپیچ به دور میله
پیچیده شده است، از داخل میله بیرون کشیده میشود و به وسیله قیچی زرگری به
صورت حلقههای کوچک قطع زده میشود. لازم به ذکر است، قطر میله کدی پیچ
بنا به اندازه حلقه مورد نظر زرگری میباشد متغیر است.
مغارها:
وسیلهای است از نوع مغارهای موجود در بازار، سر مغارها از ارتفاع حدود 2
سانتیمتر تا 10 سانتیمتر متغیر میباشد. انواع مغارها در کارگاه زرگری
کاربرد دارد از جمله :
چاندو: مغاری است که نگین را در روی زیور الات
محکم میکند. این مغار بر خلاف انواع دیگر دارای تیغه کوتاه حدودا 2
سانتیمتر میباشد.
قلم تراش: مغاری است که بهوسیله آن روی زیورآلات تراشهایی با حالت جناقی و یا نقش سادهای از گل میاندازند.
کندگو-کندو
Kando go : مغاری است که زرگر با حرکت خاص دست خود در حاشیه قطعات
زیورآلات نقش موج دار (خطوط درهم پیچیده) را بهوجود میآورد.
منتل (
حدیده): وسیلهای است فلزی که از یک صحفه ضخیم مستطیل شکل تشکیل شده است.
بر روی صفحه سوراخهایی به ترتیب از دهانه کوچک تا بزرگ و در چند ردیف
تعبیه شده است .مفتول را جهت باریککردن چندین بار از داخل این سوراخها
به ترتیب از بزرگترین تا ریزترین سوراخ با توجه به قطر مفتول و بهوسیله
گازانبر به بیرون کشیده میشود تا در نهایت مفتول به ضخامت مورد نظر زرگر
برسد.
میز زرگری: میزی است چوبی، که به دلیل ارتفاع کم آن زرگر روی
زمین به طور نشسته در پشت آن کار میکند. علاوه بر کشوهای کوچکی که در
قسمت جلوی آن تعبیه شده است، در قسمت زیر صفحه میز یک کشوی سرتاسری تا عمق
کم قرار گرفته که زرگر بعد از اتمام کار زرگری قطعات ریز و درشت طلا را
مستقیما درون این کشو میریزد در اصطلاح بلوچ به میز زرگری کوات میگویند.
دستگاه
نورد یا چرخ زرگری: دستگاهی است از نوع دستگاههای نورد موجود در بازار.
قسمت اصلی دستگاه از دو غلطک تشکیل شده است شیارهای روی غلطک به ترتیب از
یک طرف به سمت دیگر باریکتر وکم عمقتر میگردد تا به سطح مسطح غلطک
میرسد. با روشن شدن دستگاه دو غلطک به چرخش در آمده و ورقه طلا از بین سطح
صاف و مفتول طلا از مابین شیارهای غلطک عبور داده میشود تا جهت ساخت
زیورآلات آماده شوند.
ودانی یا میل انگشتر( دندی): میلهای است
مخروطی شکل در اندازههای متفاوت که از ارتفاع حدود 15 تا 23 سانتیمتر
متغیر است. قطر بزرگترین نوع آن در یک طرف حدود 7 میلیمتر وسر دیگر آن
حدود 3 سانتیمتر می باشد، که جهت حلقه کردن مفتول طلا که در ساخت زیورآلات
بهکار میرود. به این ترتیب که مفتول طلا را بنا به انداز حلقه دلخواه به
دور میل انگشتر پیچیده و توسط سیم چین مفتول را قطع میکنند.
مواد اولیه:
بوره:جسمی است سفید و متبلور که خاصیت گندزدایی دارد و در کاشیسازی وشیشهسازی مورد استفاده دارد و به ذوب و نرمی طلا کمک میکند.
پودر شوینده: از نوع پودرهای موجود میباشد که در پایان ساخت زیورآلات، جهت شتشوی آن از آب و پودر استفاده میکنند.
تنکار
( تنه کار):تنکار در واقع به عنوان یک نوع کاتالیزور ( کمک ذوب) مورد
استفاده دارد و باعث ذوب طلا هم میشود و از طرف دیگر باعث جوش خوردن طلا
میشود. این ماده فرار بوده و در لحیمکاری وقتی که بر روی محلی که
میخواهند طلا را جوش دهند، ریخته شود دودی از آن متصاعد میشود.
طرز
تهیه تنکار پخته: تنکار خام را به مقدار لازم در ظرفی ریخته و به نسبت
مناسب مقداری آب به آن اضافه میکنند و آن را حرارت میدهند تا بجوش درآید و
تنکار پخته شود. مقدار کمی هم نشادر اضافه میکنند تا کار لحیم روانتر
انجام گیرد. یکی از موارد استفاده از تنکار پخته این است که، قطعات لحیم که
جهت جوش دادن روی محل اتصال قرار میگیرد با اضافه کردن تنکار از جای خود
حرکت نکرده و لحیمکاری آسان صورت میگیرد.
تیزاب:در کارگاه زرگری از
تیزابکاری جهت از بین بردن ناخالصیهای طلا از جمله مس استفاده میکنند.
در اصطلاح بلوچ هر گونه پرداخت و تمیزکردن طلا و زدودن ناخالصیها بهوسیله
مواردی چون شوره، نشادر یا تیزاب را گونابکاری مسگویند.
خاک ار:ه بعد
از مرحله شتشوی زیورآلات جهت خشک کردن، آن را در خاک اره میغلطانند. به
این ترتیب که با غلطاندن زیور در خاک اره رطوبت سطح زیور و یا
فرورفتیگیهایی که در آن وجود دارد، گرفته و از طرفی حالت براق به خود
میگیرد.
خاک رس: در کارگاه زرگری در ساخت گلها دانه از ملحفات در می
باشد، جهت کنار هم قراردادن دانههای گلها از خاک رس هم استفاده میشود.
به این ترتیب که، بعد از اینکه متول طلا توسط دانهچن ( نوعی قیچی دانه بر
) به شکل دانههای زیر در آمد، آنها را به خاک رس آغشته میکنند، تا در
موقع حرارت دادن ذوب نشده و شکل کروی دانهها از بین نرود.
شنبلیله: گل
آن زرد رنگ است و شبیه بهار نارنج و بوی تیزی دارد. بوییدن آن دفع سردرد
است و آن را گل راهرو گویند؛ زیرا بیشتر در سر راهها میروید. در کارگاه
زرگری در ساخت گلها دانه از آب شنبلیله هم استفاده میشود. آغشته کردن
دانهها به آب شنبلیله باعث میشود که، چسنبدگی بین دانههای گلها ایجاد
شده و لحیمکاری راحتتر انجام شود.
شوره: در کارگاه زرگری از ترکیب
شوره و نشادر محلولی به دست میآید، که جهت پرداخت زیورآلات از آن استفاده
میکنند. طلا را درون ظرف شوره انداخته و از آنجایی که زیور از قبل حرارت
داده شده و داغ بوده، وقتی درون شوره قرار میگیرد، شوره ذوب شده و روی طلا
مینشیند و دود این عمل را در اصطلاح زرگری شورهکاری میگویند. لازم به
ذکر است، که شورهکاری بیشتر جهت پرداخت زیورآلاتی بهکار میرود که حالت
شرابه و ملیله و بافتهها داشته باشد.
کادمیم :در تهیه الیاژهای زودگداز
و در آبکاری فلزات مورد استفاده دارد. و به عنوان کاتالیزور در جهت
سریعتر ذوب شدن طلا مورد استفاده قرار میگیرد. کادیوم در اثر حرارت سوخته
از بین می رود و در نهایت طلای خالص با عیار اولیه باقی میماند. نسبت
مخلوط شدن طلا و کادمیم به این ترتیب است که برای هر5 گرم طلا700 سود
کادمیم استفاده میشود.
لحیم :در کارگاه زرگری هر نوع جوش کاری طلا را
لحیمکاری گویند. لحیم آلیاژی است از فلز که در پیون فلزات به هم بهکار می
رود. طرز ساخت لحیم به این صورت است که طلا را به میزان یک تا دو گرم ذوب
نموده ( در حین ذوب طلا به آن کادمیم اضافه میکنند و بعد از این مرحله طلا
را چکشکاری میکنند و بهوسیله چرخ زرگری به صورت ورقه نازکی در میآورند
.
ورقه طلا را توسط قیچی در تکههای کوچک مربع 2در2 میلیمتر شکل قطع
میزنند و تکهها را روی قسمتی از زیور که میخواهند عمل جوشکاری را انجام
دهند، گذاشته و حرارت میدهند.
نشادر: از ترکیب جوهر نمک ( اسید
کلریدریک و آمونیاک بهدست میآید و نام علمی اش کلرورآمونیم است. در
سفیدگری و لحیمکاری مورد استقاده دارد و در صنایع مختلف پزشکی از آن
استفاده میگردد. در کارگاه زرگری از ترکیب شوره و نشادر به ترتیب به نسبت
دو یک محلول گوناب بهدست میآید.
کارگاه ساخت زیورآلات سنتی، شامل
مکانی برای ذوب شمش یا طلای مستعمل، قرار دادن کورهها و دستگاهها، شامل
دستگاه نورد، دستگاه پرس مکانیکی، دریل برقی و دستگاه دم برقی؛ مکانی برای
مراحل ساخت و پرداخت زیورآلات که در این مکان بتوان میز زرگری و سایر
تجهیزات ساخت، مانند صفحه ابزار و مواد اولیه را در آن قرار داد.
برگرفته از سایت موزه مجازی میراث معنوی ایران