بست فلزی به جای ملات
استفاده از بست فلزی به جای ملات در به هم چسبندن سنگها
برای
روی هم گذاشتن سنگها ملاتی به کار برده نمیشده، بلکه دو سطح برهم چسبیده
را چنان میتراشیدهاند که صاف میشده و به خوبی روی یک دیگر سوار
میگشتهاند، فقط قسمت میانی دو سطح را زبرهتراش باقی میگذاردهاند تا هر
دو سطح خوب به هم بچسبند. برای پیوستن سنگها، علائم زیادی به کار
میبردهاند. مثلاً روی ستونی که میخواستند به پا کنند، چند علامت یکسان
بر لبه قطعات مجاور هم، پیش از آن که بالا برده شوند، حک میکردند و این
نقاط در سوار کردن قطعات بر روی هم میافتادند و خط دلخواه و طرح مورد نظر
درست میشد. عمل پیوستن به چند راه انجام میگرفت، یکی قفل و جفت بود، که
قسمتی از یک تخته سنگ را برجسته ساخته و به همان نسبت یک گودی در تخته سنگ
دیگر میکندند و دو سنگ را به هم میچسباندند، اماراهی که بیشتر مورد
استفاده قرار میگرفت این بود که در دو سنگ مجاور دو گودی همانند و مرتبط
میکندند و آنها را با میله آهنی به هم بسته و روی آن سرب مذاب ریخته و
صیقل میدادند، این بستها به صورت دم چلچلهای، استوانه، قلمی و سرتبری
ساخته میشدند.
در
جاده آسفالته شیراز به آباده کمی دورتراز جاده امروزی به بقایای شهری می
رسیم که روزگاری پایتخت بزرگترین پادشاهی جهان بوده است.این پایتخت در دشتی
به نام مرغاب واقع می باشد که مساحت تقریبی این دشت 20در 15 کیلومتر می
باشد.
رودی
به نام پلور که البته در عهد باستان به آن مدوس می گفتند درآن جریان دارد
و در کل این دشت 1200متر از سطح دریاهای آزاد ارتفاع دارد.
بخشهای
دیگر پاسارگاد به جز بنای آرامگاه که ظاهرا در زمان پادشاهی کوروش به
پایان رسیده از بناهایی هستند که ساخت آن در زمان کوروش دوم آغاز و در زمان
پادشاهان بعدی هخامنشی از جمله داریوش یکم به پایان رسیده اند.
طرح
آرامگاه کوروش کبیر برخلاف برخی محققان در ایران ناشناخته نبوده است این
که گفته می شود چنین بام های شیب داری در ایران رایج نبوده و از نواحی شمال
باختری به ایران رسیده است ناشی از نبود آگاهی های پیشین در در زمینه ی
نمونه های دیگر چنین بامهایی در سراسر ایران است که حتی در گورخانه های پیش
از تاریخ به دست آمده است.
البته
یک بنای مشابه و شبیه آرامگاه کوروش کبیر در سال 1961 میلادی توسط لویی
واندنبرگ در پشت براز جان کشف گردیده که گور دختر نام دارد این آرامگاه از
نظر ساختار مصالح و شیوهای تکنیکی به کار گرقته شده به آرامگاه کوروش کبیر
شباهت دارد وتنها نقطه افتراق آنها ابعاد کوچکتر گور دختر می
ب
گور
دختر 4/45 متر از سطح زمین بلند می باشد.لویی واندر برگ بر این باور بود
که این آرامگاه ((چیش پیش))یا همان ((کوروش اول نیای کوروش دوم ))می باشد
ولی شاپور شهبازی هخامنشی پژوه ایرانی این اثر را به کوروش جوان /کوچک
منسوب نموده است.
آرامگاه
کوروش کبیر که به صورت شش طبقه ساخته شده است که اتاق آرامگاه بر فراز
بالاترین طبقه این آرامگاه قرار دارد یعنی طبقع هفتم آن سنگهای مورد
استفاده در این بنا نوعی سنگهای ماسه ای که به مرمر سفید شباهت دارد ساخته
شده است و در ساخت آن هیچ گونه مواد و مصالح دیگری استفاده نشده است.
سکوی
زیرین آن 13 متر و درازایش 12 متر پهنا دارد و1/40 متر هم ارتفاع دارد در
کل این بنا 11 متر ارتفاع دارد و سنگهای این بنا از معدنی در شمال خاوری
سیوند به دست آمده است ودر قطعات عظیم که گاه وزن آنها به ده تن نیز می رسد
این بنای عظیم به سبک خشه چین (بدون ملات) بروی هم چیده شده
است.
برای
اتصال آن از قطعات آهنی به نام دم چلچله ای استفاده شده است .این آرامگاه
عظیم از دو بخش صفحه پلکانی و اتاقکی با سقف خر پشته ای تشکیل شده است راه
رو ورودی اتاقک تدفین در سنگی دولنگه بوده است که از بین رفته اما پاشنه آن
هنوز پا برجاست .
این
آرامگاه در دوره اسلامی نیز قداست داشت و آن را مشهد مادر سلیمان می
نامیدند این بنا از نظر معماری شباهت بسیاری به آرامگاه های سنگی در لیدیا
آناتولی دارد.