پیشینه سفالگری
تندیس ونوس؛ نخستین اشیاء سفالی شناخته شده متعلق به سالهای ۲۹٬۰۰۰ تا ۲۵٬۰۰۰ ق.م هستند.
دو باریکه کاشی از جنس سفال، رنگ آمیزی شده (طرح گل و مرغ) با لعاب رنگی بر روی لعاب سفید متعلق به نیمه نخست سده ۱۹ میلادی
ساختن
ظروف سفال متعلق به زمانی است که انسان در دشت زندگی میکرد و روستای
اولیه شکل گرفتهاست و یکجا نشینی بودهاست. این ظروف معمولاً برای نگهداری
مواد غذایی ساخته شدهاست. ظروف سفالی خاصیت فاسدنشدنی دارد؛ اما از سویی
به دست آوردن این ظروف، امکان تعبیر و تفسیر بخشهای مهمی از زندگی انسانهای
اولیه را فراهم آوردهاست. مراحل ساخت و تحول ظروف سفالی عبارتند از:
به وسیله دست (بدون چرخ سفالگری) که به روشهای مختلف از جمله فتیله ای ساخته می شود.
با چرخ سفالگری
ساختن
ظروف سفالی به شکل مجسمه یا حجمهای ترکیبی، یعنی علاوه بر حفظ کاربری
ظروف سفالی آنها را به شکل مجسمههایی از حیوانات یا حجمهای ترکیبی، که
نشانهگر نوع نگرش آنها به جهان هستی است میساختند. مطالعه در مورد زمان
آغاز و پیدایش خط بدون بررسی نقوش حک شده روی ظروف سفالی امکان پذیر
نبودهاست. به ویژه ظروف مربوط به هزارههای ۵ و ۶ پیش از میلاد در این
میان نقش غیر قابل انکاری دارد.
واقع
گرایی انسان اولیه در هنر از آغاز نقاشیهای غار تا به تصویر کشیدن گیاهان،
حیوانات و انسان، بر روی ظروف سفالی تا آغاز خط و کتابت یک پروسهٔ طولانی
است. تا زمانی که سفالگری دست ساز بودهاست. دید واقع گرایانه به نقوش
حکمفرما است. یعنی خط تصویر نگار علی رغم آغاز شدن از بین النهرین که از
مصر با هیروگلیف به اوج رسیدهاست. روند تحول نقوش روی سفال که نهایتا به
اختراع خط اندیشهنگار یا اندیشهنگاشت میانجامد. روندی چند هزار سالهاست
که تا پیش از هزاره پیش از میلاد، یعنی زمان سفالهای دست ساز بودهاست. از
اوایل هزارهٔ دوم قبل از میلاد نقوش روی سفالها علاوه بر این که مشاهدات
را نشان دهد. با اشارات هم همراه بودهاند. از هزاره دوم پیش از میلاد خط
اندیشه نگار شکل گرفتهاست. خطی که رمزآلود است، خلاصهتر است و سریع تر
نوشته میشود.
سُفالگری
ساختن ظروف با گل است و به ظرف ساخته شده از این طریق سفال میگویند. از
مشهورترین سفالینهها میتوان به کوزه و پیاله سفالین اشاره کرد. قبل از
رواج شیشه سفالینهها رایجترین مظروفات بشر بودند. مرغوبترین خاک در صنعت
سفالگری خاک رس میباشد که بدلیل وجود مقادیر بالای آهن در آن، به رنگ سرخ
است. سفالگری از نخستین صنایع بشر میباشد.خاستگاه آن را گر چه به درستی
آشکار نیست ولی از روی یافتههای کهن سرزمین باستانی سومر میدانندوالبته
به تازگی کشف تمدن جیرفت تردیدهایی در مورد این نظریه ایجاد کرده است/تمدن
معروف به کنار صندل که طبق اخرین کاوشها قدمت ان به شش هزار سال پیش
میدانندولوحی که در جیرفت کشف شد برای مطالعه به آمریکا وفرانسه فرستاده
شد که توسط استادان شیکاگو و پاریس رمزگشایی شد که نتایج نشان داد این
منطقه ۳۰۰ سال از خط نوشتاری تمدن شوش قدیمی تر است.
ظرفهای سفالی، شاید یکی از قدیمیترین ساختههای آدمی است.
انسانهای
اولیه از آن زمان که به فکر ذخیرهٔ آب و غذا افتادند و به خاصیت چسبندگی و
شکل گیری گل رس پی بردند ظرفهای سفالی را به شکلهای گوناگون ساختند.
با
گذشت زمان و گسترش زندگی، سفالگری هم تکامل یافت. انسانهای آفریننده با
دستهایشان بر ظرفهای گلی نقش و نگارهایی کشیدند و آنها را با رنگهای
گوناگون آراستند. هم اینک در نقاطی از ایران از جمله در: مند گناباد،
لالجین همدان، میبد یزد، شهرضای اصفهان، زنوز آذربایجان، کلپورگان سیستان و
بلوچستان، جویبار مازندران و سیاهکل گیلان ظروف سفالین تهیه میشود.
تولید
وسایل و محصولات سفال و سرامیک در هر یک از نقاط نامبرده با اختلافی اندک
در نوع مواد اولیه، رنگ و طرح تهیه میشود و به همین دلیل محصولات هر ناحیه
به خوبی قابل تشخیص از فرآوردههای سایر نقاط است.
ساخت سرامیک در ایران
برای
پختن محصولات کوزه گر و کاشیساز انواع زیادی کوره (تنور ـ بریز ـ شاخور ـ
قورن ـ داش ـ دم و داشت) وجود دارد . اندازه و ساختمان این کوره ها بستگی
دارد به اندازه و سرشت سفالها . بزرگترین این کوره ها برای پختن (طبخ کردن)
کَوَلهای چاه کن و کارهای سفالی سفالگر فتیله ساز است . هیزم را به کوره
می اندازند و شعلهٔ آتش از زیر تاق کوره از در آتش وارد اتاق می شود و از
یک رشته زنبورک های تاق کوره گذشته به اتاق کوره می رسد . شعله ها خوب پخش
شده و از سفالها گذشته و به سوی اتاق بالا رفته آنگاه به اطراف به سوی پنج
یا شش سوراخ دودکشی بر می گردند و از آنجا خارج می شود . سوخت این کوره چار
(خار) و به ویژه درمنه است ولی امروز نفت جای آن را گرفته است.
ساده
ترین نوع کوره ها در گیلان موجود است . اتاقی به شکل کندو که بلندی آن
۱.۷۵ و قطر آن ۲.۷۵ متر است این کوره را تشکیل می دهد ، در ورودی به پهنای
۰.۷۵متر در زیر و سوراخی به قطر ۳۰ سانتیمتر در بالای ا تاق قرار دارد .
این کوره برای دیگهای سادهٔ دست ساز به نام گمج به کار می رفت . پس از
اینکه کوره را می چیدند در ورودی را تیغه می کردند و از سه چهار دریچه ای
که در سطح زمین بود دائماً شاخهٔ چوب در آن می نهادند ، تا آتش و شعله
پیوسته باشد . چون اینگونه سوخت در گیلان فراوان است کارآیی کم کوره زیاد
اهمیت ندارد .
در
شهرضا که یکی از مراکز سفالسازی نزدیک اصفهان است کوره ها جور دیگری است .
در آنجا دو اتاقک پخت دایره ای به نام فلکه که هر کدام ۳ متر قطر و ۳.۷۵
متر بلندی دارند در کنار هم ساخته می شود . هر کدام از این اتاقها ، زیر
کوره ای دارد و گازهای سوخته از آتش خانه (چال) که در بیرون کوره است از
میان سوراخ بزرگی که در کف اتاق است گذشته وارد اتاق پخت می شود .
بام
هر اتاق گنبدی است و سوراخی (حلقه ای) در وسط آنست که قطرش ۷۰ سانتیمتر
است . ویژگی عجیب این کوره اتاق بزرگی است که روی دو اتاق پخت است و یک تاق
بلندی در بالای آنهاست . این اتاق بالایی که سر کوره ها نامیده می شود
اتاق خشک کن است . گازهای سوخته شده که از اتاق پخت بر می خیزد از میان
سفالهای چیده شده گذاشته و سرانجام از طریق دودکشی که در اتاق خشک کن است
به خارج می رود .
وقتی
که یکی از کوره ها را می چینند شاگرد ظرفهای خشک شده را از اتاق سر کوره و
از میان سوراخ تاق اتاق پخت به استاد خود که در اتاق پخت است می دهد . تهی
کردن کوره آسان است جلو هر اتاق پخت را که به هنگام آتش کردن ، تیغه کرده
بودند باز کرده و کالاهای پخته شده را از آنجا به خارج می برند . هر اتـاق
به نوبت آتش می شود و پخت ۴۸ سـاعت طـول می کشد ، در صورتی که در این مدت
اتاق دوم خشک شده است . پیش از اینکه یکی از اتاقها آتش شود لوحهٔ بزرگ
پخته شده گلی روی سوراخی که در سقف اتاق دیگر است قرار می دهند تا اینکه
سفالهایی که در آن هست خنک شود و آتش اتاق دیگر به آن اثر نکند .
در
بیدخت خراسان کورهٔ تقریباً امروزی با هواکش زیر وجود دارد . کورهٔ این
شهرستان اتاق چهارگوشی است با تاق ضربی که چاه آتشخانه در پهلوی آن قرار
دارد . آتش در پایین کوره سوخته و هوای لازم را از هواکش زیر زمینی می گیرد
. هیزم و بوته را از در شاخگاه که در دیوار کوره است توی چال می ریزند .
دیوارهای روبروی آتشگاه در حدود ۱۲ سوراخ در کف دارد که به چندین دودکش
(موری) که در دیوار آن ساخته شده منتهی می شود . یعنی گازهای سوخته شده
نخست از سفالهای چیده شده گذشته به سوی تاق ضربی می رود و سپس به ناچار به
سوی کف اتاق می آیند تا از دودکشها بتوانند خارج شوند . سرعت گازهای سوخته
شده در اثر این کار کم می شود و حرارت قابلی بدست می آید .
اما
عادیترین کورهٔ سفالسازان همانند کورهٔ آجرپزهاست منتها خیلی کوچکتر .
کوره های سفالهای ظریفتر در کنارهٔ اتاق سوخت خود ، سوراخ هوا (در هوا)
دارند تا سوخت بهتر انجام گیرد و آن را بتوان تحت نظارت و نظم در آورد یعنی
بسته به موقعیت و نیازمندی سفالها بشود هوای اکسید کننده و یا هوای احیا
کننده ایجاد کرد.
ابوالقاسم
کاشی می نویسد که در زمان وی کوره ها دارای طبقه بندی متعددی بودند که از
گذاشتن و لوحه های سفالی بر روی میخهای گلی ایجاد شده بودند . کوزه گران
امروزی نیز برای پختن سفالهای مرغوبتر ، آنها را روی این طاقچه ها قرار می
دهند . این کوره ها به جای بوته هایی که کوره آجرسازی مصرف می کند ، چوب ،
به ویژه چوب بادام وحشی و بید به کار می بردند . ابوالقاسم اضافه می کند که
پوست هیزم را می کندند که دود نکند و این کار را سفالسازان اصفهان نیز قبل
از اینکه کوره ها را نفتی کنند انجام می دادند.